با توجه باینکه ما ایرانیان در ردیف اولین ملت هایی بودیم که در دنیا ، ایجاد سدها و کانالهای آبیاری را به مقیاس مملکتی ، انجام داده ایم ،
نباید از طرح های بزرگ برای آبادانی کشور خود بهراسیم و چرا اساساٌ چنین طرحی را با برنامه ای مثلاٌ سی ساله هدف ملی درجه یک
کشور قرار ندهیم ؟
برخی حقایق و آمار( که در سال ۱۳۴۹ نوشته شده است )
- کشور هرساله نزدیک به ۵/۳ درصد افزایش جمعیت روبروست .
- همین امروز به وارد کردن پنیر بلغار و کره و گوشت و میوه و حتی گندم از خارج احتیاج داریم .
- برای تامین آب از منابع زیرزمینی با مشکل کمبود و محدودیت مواجه شده ایم .
- برای رساندن یک قطعه سنگین ۹۰ تنی توربین برق فرح آباد به تهران از خرمشهر با مشکل کم ظرفیتی جاده ها و پل های فعلی مواجه
شده و مجبور به وارد کردن تریلی مخصوص از آمریکا شدیم .
کانالهای آبی
ساختمان راههای اٰی را که بهترین نوع راه برای حمل و نقل سنگین و ارزان قیمت می باشند و از لوازم اساسی ایجاد صنایع سنگین است
باید مطالعه کنیم و با احتیاج مبرم به مواد پروتئینی با افزایش تولید ماهیان آب شور و سایر محصولات دریایی ،در مقیاس وسیع مملکتی
و فراهم نمودن امکانات توزیع آسان آن به سراسر کشور را باید بررسی کنیم .
صفحه ۱۰۴ و ۱۰۵ کتاب
قدر مسلم آنست که کاسه های عظیمی که کویرهای فعلی ایران را تشکیل می دهند ، کویر لوت ،جازموریان ، دشت کویر ، آب های قدیم ایران را در خود نگاه می داشته اند .
اگر امکان پر کردن این کاسه ها با وسایل صنعتی جدید از آب دریای عمان در بین باشد بازگرداندن آن سرسبزی و زندگی گذشته و بلکه بهتر از آن در اطراف این دریاچه ها دوباره میسر خواهد شد .
زیرا با عرضه کردن آب در سطح وسیع دریاچه ها و کانالها و اثرات و امکانات آن ، نیروی عظیم خورشید را برای آبادانی کشور بکار گرفته ایم .
صفحه ۱۰۳ کتاب
مهندس قهرمان قدرت نما یکی از کارشناسان خوب و صاحب نظر در منابع آب است که مدتهای مدیدی را
در سازمان برنامه و بودجه کشور خدمت کرده و پس از آن در مهندسین مشاور جاماب کار می کرد .
امروز چهارشنبه ۲۸ دی ماه ۱۳۸۴ ایشان را ملاقات کردم و بلافاصله پس از احوالپرسی ، از مهندس فرزاد پرسیدم .
او را می شناخت .
گفت در زمانی که در سازمان برنامه خدمت می کرده طرح های مهندس فرزاد از طریق دفتر نخست وزیری
و ملکه به آن سازمان ارجاع شده بود .
آن زمان ما آن طرح را بررسی کردیم و تنها به این نکته که تشکیل دریاچه های داخلی ، تاثیر عمده ای بر
روی کلیمای منطقه نخواهد داشت ، ایراد گرفتیم و الباقی قسمت ها را عملی می دانستیم و انرا به دفتر
ملکه برگرداندیم .
ولی طرح که بسیار پرهزینه و بلندپروازانه بود در همانجا مسکوت ماند . زیرا هزینه ای معادل تمامی بودجه
برنامه چهارم آن زمان را می طلبید .
این طرح ها مربوط به سالهای ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ بودند و در سال های بعد ۱۳۶۳ یک تجدید نظری نمودند و به
آقای رفسنجانی دادند .
آقای قدرتنما همچنین به من قول دادند تا چنانچه راهی برای یافتن خود ایشان پیدا کردند مرا در جریان
بگذارند .
اخیرا از طریق اینترنت به سایتی دست یافتم که در آن مطالبی در خصوص ایران رود ارائه شده بود .
این سایت متعلق به فردی بنام دکتر بدیع بدیع الزمانی بود که در آن طرح احداث یک کانال سراسری ارائه شده
بود و این کانال دو دریای خزر و خلیج فارس را بهمدیگر متصل می نمود . برای مطالعه دقیق تر و آشنایی با
جزئیات طرح ایشان به سایت زیر مراجعه فرمائید:
http://www.badi.net/iranrood.htm
وقتی به طرح دکتر بدیع نگاه کردم ، طی یک ایمیل با دکتر بدیع الزمانی ارتباط برقرار نمودم و به ایشان یادآور
شدم که این طرح و طرح های بزرگ دیگر از ایده های مهندس فرزاد است ، و چه خوب بود که ایشان هم یادی
از آقای فرزاد می کرد .
ایشان خیلی فوری به ایمیل من جواب داد و گفت که بهیچوجه با آقای فرزاد آشنا نبوده و این ایده در جریان یک
سفر هوایی بر بالای انگلستان به ذهن خودش رسیده است ، و اطمینان داده بود که چنانچه اطلاعی از طرح
مهندس فرزاد می داشت ، حتماٌ بدان اشاره می نمود .
من برای اثبات حقانیت ادعای خودم ، تعدادی از صفحات کتاب مهندس فرزاد را اسکن نموده و برای دکتر بدیع
ایمیل کردم ، ایشان در ایمیل محبت آمیز بعدی خودش از من خواست تا در زمینه تهیه یک نسخه از کتاب برای
ایشان همکاری کنم .
از اینجا بود که تحقیقات من درباره مهندس فرزاد شروع شد ، و در جریان این تحقیقات بود که به این نتیجه
رسیدم که مهندس فرزاد و طرح های او در اینترنت حضور ندارند و تصمیم به ایجاد این وبلاگ گرفتم . زیرا
اعتقاد دارم که تهیه یک نسخه کپی از کتاب مورد بحث و دادن آن به دکتر بدیع اگرچه کار ساده ای است ولی
نمیتواند جبران کننده زحمات یک مهندس باهوش و ارزشمند ایرانی باشد و بهتر است با این وبلاگ دین خود را
بایشان و افکارشان ادا نمایم .
تمامی حقوق طرح های ایشان متعلق به خود مهندس فرزاد و ملت شریف ایران و سازمان پژوهش های صنعتی
است و هدف من از ایجاد این وبلاگ فقط نشر ایده های عمرانی وی است . در یادداشت های آتی سعی خواهم
کرد تا بخش اساسی طرح های ایشان را به نوبت به اطلاع خوانندگان محترم برسانم .
در اوایل انتصاب ایشان ، یکروز در معیت استاندار برای سرکشی به طرح انتقال آب چشمه روزیه
سمنان به مناطق شمالی سمنان رفته بودیم ، و هنگامی که ایشان شرایط آب و هوایی مناطق شمالی
سمنان را که در محدوده آبریز استان مازندران واقع است دیدند ، با حالت تاسف از وضعیت آب و هوای
سمنان یاد کرده و پرسیدند آیا نمی شود با انتقال بخشی از آب دریای خزر به کویر سمنان موجبات
آبادانی این مناطق را فراهم کنیم ؟
من که تا آنروز به این مطلب با جدیت فکر نکرده بودم ، قول دادم تا بررسی هایی را در اینمورد انجام دهم .
نتیجه بررسی های من که با عقل ابتدایی خودم و مشورت با تعدادی از کارشناسان دور و بر خودم انجام
شد ، یک گزارش بسیار مقدماتی در حدود ۱۰ صفحه بود که در آن گزارش امکان انتقال بخشی از آب
دریای خزر به کویر چاه جام دامغان بررسی شده بود .
مرکز تحقیقات کویری و بیابانی ، یکی از موسسات وابسته به دانشگاه تهران است ، که در استان سمنان نیز
دارای یک دفتر بسیار کوچک از نظر کمیت و بزرگ از نظر کیفیت بود که آقای مهندس عنایت الله رنجبر
کارشناس بسیار ارزنده و مطلع بعنوان مسئول آن مرکز خدمت می کرد .
ایشان در عین کوچکی دفتری که در فضای بسیار باطراوت و سبز پارک سوکان تشکیل داده بود ، دارای
آرشیو خیلی عالی و غنی کتابخانه ای و هرباریوم ایران بودند .
به جرئت میتوانم بگویم ، وی که یکی از مهندسین خوب و مطلع استان سمنان بود ، تمامی سطح استان را از
نظر منابع آب و خاک و گیاهی و جانوری و حتی معدنی بخوبی می شناخت و در تمام سالهای خدمتی من در آن
استان راهنمای ما بودند .
وقتی این موضوع را با آقای مهندس رنجبر مطرح کردم ، ایشان از مهندس هومان فرزاد و اندیشه های او
سخن گفت و یک نسخه کتابی را که در اختیار داشت به من قرض داد و من دو نسخه کپی از آن کتاب
تهیه کرده و یک نسخه را به مهندس امید کارشناس وقت سازمان برنامه و بودجه سمنان تحویل دادم و
یک نسخه را هم در نزد خودم نگهداشته ام .
کتابی که از طریق مهندس رنجبر بدست من رسید ، مرا با ایده های بلندپروازانه و ملی مهندس هومان فرزا د
آشنا کرد .
همانطوریکه در معرفی خودم در کنار عکس حاشیه این وبلاگ نوشته ام ، مدتی در حدود ۱۳ سال را
بعنوان کارشناس زمین شناس و منابع آب در استان سمنان کار می کردم .
خیلی ها می دانند که استان سمنان از مرز شمالی با استان مازندران دارای مرز مشترک بوده و علیرغم
حاکم بودن آب و هوای گرمسیری در استان سمنان ، با طی نمودن فاصله کوتاهی در حد ۳۰ کیلومتر به
سمت شمال شهرهای استان به مناطق بسیار خوش آب و هوا و پر آب مازندران می رسیم .
این مجاورت همیشه مورد نظر مردم سمنان بوده و بهمین دلیل همیشه ارتباط بسیار تنگاتنگ اقتصادی و
فرهنگی بین دو استان مذکور بر قرار است .
چشمه های پر آب و رودخانه های خروشان و مناطق سرسبز چنگلی مازندران ، در مجاورت آب و هوای
گرم و مناطق خشک استان سمنان بسیار پرجاذبه و دلنواز است .
در سال هایی که من در آن استان مشغول بکار بودم ، استاندار سمنان تعویض شد و ، فرد بسیار خوب و
متین و مدیر و مدبری بنام آقای مهندس طحایی بعنوان استاندار جدید منصوب شدند . ایشان بعد از
چندین سال خدمت در سمنان بعنوان استاندار اردبیل منصوب شدند .
مقاله مجله (محل نگهداری: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران) |
|
|
|
پروژه مؤسسه انرژی خورشیدی ایران (3)/, هومان فرزاد. |
|
|
|
فرزاد، هومان |
|
|
|
حرارت و برودت, ، شماره 43، صفحات 43-41 |
|
|
|
|
|
مقاله مجله (محل نگهداری: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران) |
|
پیشطرح کانال بزرگ کشتیرانی ایران بین بحر خزر و دریای عمان/, هومان فرزاد. |
|
فرزاد، هومان |
|
پیام دریا, ، سال 6 ، شماره 61، صفحات 91-90 |
|
|
|
در یادداشت اول راجع به غربت ایشان صحبت کردم ولی جستجوها هم کم کم به نتایج خوبی می رسد و از آن جمله در سایت ایرانیان با این آدرس مطلب زیر را یافتم :
http://www.iranian.com/Afrasiabi/2004/April/Jadid/
Iran-e Jadid
The north-south channel
April 8, 2004
iranian.com
I wish to inform the fellow Iranians that I have decided to run in the next Presidential elections in Iran as an independent candidate. As a political scientist with a life-time commitment to Iran" national interests, I believe that my decision is timely and in tune with the needs of our generation. This is, in fact, the third time that I am participating in the presidential elections. In the last two elections, I made a rather feeble entry through the newspapers and the internet, and plan to campaign more energetically this time, mainly in order to spread an important message about change in Iran that, if implemented, will undoubtedly transform the physical, social and political face of Iran.
That message is a simple yet profound idea, that is, the creation of a water channel between the Persian Gulf and the Caspian Sea. This idea has been floating around for several decades and at the moment has been all but forgotten, as our politicians and leaders and social commentators appear to be somewhat unanimous on viewing this idea as an unworkable fantasy that should be ignored or for years to come be placed on the shelf in the light of more pressing issues of survival and "tangible" economic development.
Yet, after spending a considerable time in studying this issue and its numerous dimensions and implications and pros and cons, I have concluded that the time to give this idea serious attention and priority has come, for the sake of Iran in the new century, and that I must utilize the opportunity of the upcoming elections in order to raise consciousness about this idea and, hopefully, convince the government leaders to devote the necessary resources for a serious and scientific "feasibility" study.
Our proud history is, in fact, the primary motive force behind my decision. It is a history that constantly reminds us of the power of will and imagination, of leaders overcoming the odds, of our people standing up to tall challenges and with patience, resilience, and creativity meeting those challenges.
I consider myself a member of the revolutionary generation, that for the past couple of decades has sought to chart the path to a new Iran, Iran-e Jadid, unshackled from the heavy tonnage of past traditions that keep the country stationary. The new Iran is a process-in-making that requires long-term solutions to fundamental historical and social and political obstacles to progress and change.
Throughout the centuries, quite a number of historians and observers of this semi-arid ancient land have connected the physiological feature of Iran, above all its aridity and vast deserts, to the so-called Oriental despotism, the lack of democracy. I am not a geographical determinist and always avoid reducing complex social phenomena to any one variable. This does not mean, however, that we cannot or should not give priority to one set of variables such as the climate, relative lack of rain fall, and social lack of integration due to the large areas we call deserts.
But, can we make the deserts disappear, at least a good chunk of them? Is it possible to create lakes out of the deserts and transform the physical and natural attributes of the country?
When I was first exposed to this question more than a decade ago, my initial reaction was entirely negative and, yet, the more I have probed the answers to these questions, the more optimistic I have become that may be there is a way out of this natural limitation. I confess that I have been impressed by a number of examples, above all the construction super projects such as China's dam projects. A glance at those projects and it is immediately clear that what China is hoping to accomplish is nothing short of a new China.
A new Iran based on a new water way connecting the Caspian to the Persian Gulf, with new lakes, dams, bridges, and urban enclaves and towns and villages, that is my dream, which I like to share with my fellow Iranians, a dream which has been hatched by others, which counts as its pioneers men such as Hooman Farzad, who has been rightly called the father of Iran's water projects. Having had the honor and pleasure of learning from Ostad Farzad, I am convinced that the torch must now be alighted at the presidential playing field, in order to bring back to national attention the idea that has more than once been discredited before ever getting the chance of a full debate.
I am not deluding myself into thinking that I have a realistic chance of winning the elections or even getting past the candidate selection process and the thick filtering system. Still, the reason I am not deterred by the near certain exclusion is that my professional training and years of experience as a political scientist has convinced me of the importance of the space for deliberation and national dialogue afforded by the elections and, as I said, the equal importance of no longer turning a blind eye to an idea that can quite realistically become the foundation for a whole new Iran, Iran-e Jadid.
So, if you ask me who is an Iran-e Jadidi, my answer is this: it is someone who is a firm believer in the need to alter the natural characteristic of Iran, as more important than changing the political system or the laws of the country, who knows that what this generation and the generations to come need is not the recycling of average or mediocre ideas or plans, but a grand new plan, too grand for the imagination of those who are perpetual nay sayers, who always underestimate our nation's ability to cause major and drastic changes, who prefer to downgrade our creative abilities to destroying things rather than setting up and creating new things.
An Iran-e Jadidi is someone who knows that the problems of our generation, such as unemployment and development and wealth distribution, cannot be met without taking on bold new ideas, so bold that at first thought seem impossible and unrealistic, but only at first thought, for it is the challenge and duty of an Iran-e Jadidi to think beyond the ordinary, to grasp the scope and extent of our needs and necessities, and to formulate solutions that transcend this generation and, instead, lay the foundation for the welfare and well-being the future generations.
So it happens that our generation in my humble opinion has been readying itself for a major new challenge, one that will be probably shared between two generations, and will have significant implication on every facet of life in Iran for the foreseeable future.
What would Egypt be without the Suez Channel, or Panama without the Panama Channel? The answer is certainly something different. And so will be the Iran of the future with a water channel spanning hundreds of kilometers, connecting numerous parts of Iran together and, simultaneously, providing a new outlet for the land locked neighbors of ours in Central Asia.
How long will it take to build such a channel, the estimated cost, and so on, as of this moment no one can answer any of these questions with any degree of certainty.
In my conversations with the experts, including some individuals who have worked for the Planning Organization both now and in the past, I have received vastly different estimates. Thus, while some people estimate that this will cost around fifty billion dollars others put the figure much higher, and, on the other hand, while some make the educated guess that it will take ten to twelve years to build, there are others, such as Mr. Farzad, who estimate that it will be no less than twenty year.
A twenty year project costing billions upon billions of dollars? I have been on a number of Iranian television programs recently and more than once laughed at by people who think that this is pure hallucination. An Iran-e Jadidi, however, has the job cut out for him or her, that is, must weather the storm of negativity and brace himself or herself to be ridiculed and dismissed out of hand. A new Iran cannot be built on sand castles or, for that matter, on the ruinous old ideas that lack the will to action. It requires steal faith in the mission.
I am not interested in any objective other than pushing forward this new mission, nor am I going to be distracted by whatever criticism that, perhaps, I think one dimensionally and that it takes a lot more issues to be a presidential candidate. Those who think this are simply ignorant of the depth and scope of the new Iran I am advocating through the water way. And neither am I a political novice to be oblivious to the potential charges that my candidacy will one way or another serve certain vested interests in Iran, particularly those who are against regime change and want to see incremental change.
Again, I have absolutely no fear of such points of views, for I am convinced of the importance of undertaking massive new projects that would create on-going employment, that would potentially invite foreign capital, that would introduce serious socio-economic development for our Iran. Sure there can be a whole spectrum of development projects at any given time calling for the allocation of precious resources. But let the Iran-e Jadidis make the argument: there is nothing more significant, more pressing, more meaningful, (geo) economically and otherwise, than erecting a water channel between our bodies of water South and North, which is bound to entail a powerful political and technocratic alliance as its precondition.
The coalition of the converts to this noble yet forgotten idea must be prepared to fight many a political and budgetary battles, to convince an entire army of skeptics, including those from the ranks of political geographers and morphologists and geologists and economists and planners, who question the wisdom of this idea. It will not be easy and the final result of the debate will be far from certain. It is, in other words, quite possible that just like in the past, when the skeptics managed to nip in the bud this idea whenever it showed itself, its fire will be put out before it ignites a wholesale attention in the public realm. The number one challenge of Iran-e Jadidis is to make sure that this does not happen, that their commitment to this magnificent idea will remain solid, like a strong willow tree with firm roots much as its leaves and branches may shiver in a storm.
Who has the courage, the will and determination to join me in this mission, this crusade to help our generation and the generations to come? Who among you will heed the call that is not born by any individual badge, that is not associated with any leader, that is not a tissue of a political ego, that is not a figment of a stale imagination? Who among you is an Iran-e Jadidi?
Author
Kaveh Afrasiabi has a Ph.D. in political science. He has authored a number of books, fiction and non-fiction, and numerous articles -- including the Harvard Theological Review, Middle East Journal, UN Chronicle, and The New York Times. He is the author of: After Khomeini: New Directions in Iran's Foreign Policy (Westview Press, 1994).
در جستجوهای خود به این مطلب نیز برخورد نمودم که نشان می داد کتاب ایشان در کتابخانه دانشکده
محیط زیست دانشگاه تهران موجود است .
در جستجوی منابع ناشناخته آب و انرژی در ایران
محل نگهداری : دانشگاه تهران- دانشکده محیط زیست
[زبان اصلی : فارسی] [پدیدآورنده : هومان فرزاد] [محل انتشار : تهران] [سال انتشار : 1364] [ناشر : سازمان پژوهشی علمی و صنعتی ایران] [کلید واژه : آب-- توسعه منابع-- ایران / برق-- توسعه منابع-- ایران]
۱۷۴ صفحه
آدرس: تهران - خ قدس - شماره 25 تلفن: 0098216406597
تمامی حقوق ناشی از طرح و اجرای این طرحها متعلق به آقای مهندس فرزاد و ملت ایران و سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران است و بنده فقط در این میان هدفم معرفی طرح های این مهندس فعال و کوشای کشورمان ایران است .
در یادداشت های آتی سعی خواهم کرد تا جزئیات این طرح ها را از
روی کتاب این مهندس خوش ذوق و وطن پرست ارائه کنم .
بنام خداوند جان و خرد کزو برتر اندیشه بر نگذرد .
در آیه ۳۱ از سوره انبیا در قران کریم این عبارت را از کلام خدا می خوانیم :
و جعلنا من الماء کل شیء حی
و از آب هر چیزی را زنده گردانیدیم .
جملات بالا سرخط کتابی قدیمی است که بوسیله آقای مهندس هومان فرزاد نگاشته شده و از طریق
سازمان پژوهش های علمی و صنعتی ایران در سال ۱۳۶۳ به تعداد محدود ۱۵۰۰ نسخه منتشر شده
است .
در روزهای اخیر بنا به دلایلی بدنبال جستجو در منابع اینترنتی برای یافتن نام و اثری از مهندس هومان
فرزاد بودم ، ولی متاسفانه به تنها مطلبی که رسیدم عنوان کتابی بود از آن استاد گرامی تحت عنوان
خاطرات ایشان در جنگ جهانی دوم .
سرگذشت من در جنگ بین الملل دوم
قیمت : 7.07$ |
|||||||||||||||||
سرگذشت من همایون یا هومان: نام من از کودکى تا سال 1312 که دیپلم متوسطه را گرفتم یعنى 17 سال همایون فرزاد بود. در آن سال رضا شاه دستورى صادر کرد که: هومان فرزاد |
در حالیکه ایشان دارای ایده های بسیار بزرگی در زمینه آب و انرژی بوده اند ولی متاسفانه هیچ سابقه
و نشانه ای در اینمورد در اینترنت نیافتم .
حتی در سوابق اینترنتی سازمان پژوهشهای صنعتی هم نامی از ایشان و آثار ایشان نیافتم .
اما امروز اولین رد پا را در کتابخانه سازمان شیلات یافتم ، و موتورهای جستجوی نوسا نام کتاب ایشان را
در ردیف آرشیو سازمان شیلات نمایش داد و من از این بابت بسیار شادمان شدم .
http://www.nosasoft.com/simwebclt/WebAccess/SimwebPortal.dll/Search
عبارت جستجو: |
عنوان =
[در جستجوی منابع ناشناخته آب و انرژی در ایران] |
مراکز اطلاع رسانى: |
موسسه تحقیقات شیلات * مرکز اطلاع رسانی و کتابخانه مرکزی دانشگاه فردوسی * کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف * مرکز اطلاع رسانی شرکت ملی صنایع پتروشیمی * پژوهشگاه دانشهای بنیادی - کتابخانه * کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت مدرس |
پایگاه ها: |
تمام انواع پایگاه |
محل نگهدارى اثر |
یافته | |
موسسه تحقیقات شیلات |
۱ | |
|
شیلات(کتابهای فارسی) |
۱ |